نقش و وظیفه وکیل در دفاع از حقوق شهروندی
نقش وکیل در دفاع از حقوق شهروندی
.
شغل وکالت در تمام ادوار تاریخ و نزد همه ملت ها از نقطه نظر اجتماعی در ردیف نجیب ترین مشاغل به شمار آمده است . وکلا نزد مردم از اعتبار بالایی برخوردار می باشند و از آنجایی که سخنان وکلا در افکار عموم نافذ بوده فلذا وکلا می توانند در تحقق حقوق شهروندی در حوزه قضایی و احقاق حقوق شهروندی موثر باشند .
مفهوم حقوق شهروندی
.
سه مفهوم حقوق شهروندی ، حقوق اساسی و حقوق بشر اغلب در کنار هم به کار می رود اما مرز های ظریفی میان این مفاهیم سه گانه و دلالت موضوعی آن ها وجود دارد . حقوق شهروندی آن بخش از حقوق اساسی است که در قانون اساسی هر کشوری فقط شامل حال شهروندان همان کشور خاص می باشد . در واقع حقوق شهروندی آمیزه ای است از وظایف و مسئولیت های شهروندان در قبال یکدیگر ، شهر و دولت با قوای حاکم و مملکت و همچنین حقوق و امتیازاتی است که وظیفه تامین آن حقوق بر عهده مدیران شهری ، دولت یا به طور کلی قوای حاکم می باشد . به مجموعه این حقوق و مسئولیت ها حقوق شهروندی اطلاق می شود . از جمله حقوق شهروندی می توان حق دفاع ، حفظ کرامت انسانی ، حق بر توسعه و حق بر آموزش نام برد .
نقش وکیل در حفظ حقوق شهروندی
.
نقش وکلا در حفظ حقوق شهروندی به میزان تاثیر کانون های وکلا در این امر نیست و اگر هم اقدامی در این خصوص صورت پذیرد به صورت موردی و مربوط به یک پرونده می تواند باشد و عمدتا نمی تواند آثار وسیع اجتماعی و مدنی داشته باشد . اما نقش کانون های وکلا با توجه به اختیارات و اقتداراتی که برای اداره امور کانون دارند و با عنایت به تعاملی که می توانند با سایر اجزا مدیریت جامعه داشته باشند ، می تواند قابل توجه باشد . با این وجود اگر چه نقش وکلا در حفظ حقوق شهروندی ، محدود تر از نقش کانون های وکلاست اما هر وکیل به نوبه خود می تواند با دفاع موثر و قانونمند و نیز تلاش در جهت تامین حاکمیت قانون به حفظ حقوق شهروندی کمک نماید . ارزش دفاع وکلا و تلاش آنان برای رعایت حقوق موکلین و تامین دادرسی عادلانه قابل انکار نیست . وکیل می تواند با آموزش و ارتقا سطح معلومات خود و آشنایی با مفاهیم جدید ، خود را در حقوق سنتی متوقف نکرده و به توسعه مدنی جامعه خود کمک نماید .
رعایت اخلاق حرفه ای می تواند وکلا را به الگویی شایسته در جامعه مدنی تبدیل نماید که شهروندان نیز با تاسی به آنان هنجارمند و جامعه پذیر شوند و از رواج بیشتر قانون گریزی در جامعه پیشگیری شود .
نقش وکیل در ارتقا سطح حقوق شهروندی می تواند توضیح روان و ساده مفاهیم حقوقی باشد . بدین نحو که وکیل با توضیح روان و ساده مفاهیم حقوقی برای عامه مردم حقوق فرد عامی را به عنوان شهروند به او تفهیم می کند . مسلما یک وکیل متعهد نقش بسیار ارزنده ای در احقاق حقوق شهروندی دارد چرا که بسیاری از اقشار مردم جامعه یا از حقوق شهروندی خود بی اطلاع هستند و یا طریق احقاق حق را نمی شناسند که در این خصوص وکیل در شناساندن حقوق فرد یا اشخاص و چگونگی احقاق حق هویدا می گردد . بهتر است به این مسئله مهم اشاره نمود که یک وکیل نمی تواند خود به تنهایی سر چهار راه ها بایستد و از مردم بخواهد که بیایند و سطح حقوقی شهروندی آن ها را بالا ببرد . به عقیده یکی از اساتید ، قوه قضاییه بهتر می تواند بستر لازم را جهت نقش آفرینی وکلا در ارتقا سطح حقوق شهروندی فراهم آورد با این استدلال که مرکز مشاوران حقوقی هم که وظیفه تربیت و آماده سازی دانش آموختگان حقوق را به عنوان وکیل بر عهده دارد به نوعی زیر نظر خود قوه قضاییه می باشد . البته باید به نکته ای توجه داشت که شاید هم اکنون نوعی انتقاد به حساب آید و آن این مسئله می باشد که اگر روزی چنین نهادی ایجاد شد هدف از آن به روشنی تبیین شود که مثلا در این مورد ارتقا سطح حقوق شهروندان می باشد همین طور شرح وظایف سازمانی افراد در آن ها به طور تفصیلی بیان شده باشد که مبادا در آینده اگر این طرح اجرا شد کارکرد واقعی خود را از دست دهد و به مکانی برای درآمد زایی تبدیل شود . به مسئله دیگری که باید در این قسمت در رابطه با ایجاد این مراکز اشاره شود اینکه وجود این مراکز به خودی خود نمی تواند باعث ارتقا سطح حقوق شهروندی شود زیرا افرادی که در این مرکز مشغول خدمت می شوند نمی توانند افراد عامی را به اجبار دعوت نموده و برای آن ها از حقوق شهروندی صحبت کنند . این مطلب به نوعی به سطح فرهنگ مردم جامعه ما بر می گردد چون اکثر مردم تا زمانی که دچار مشکل حادی نشوند به یاد دادگستری ، وکیل و حق و حقوق خود نمی افتند . پس بهتر است بعد از ایجاد چنین نهادهایی تبلیغات گسترده ای مخصوصا از طریق صدا و سیما جهت معرفی این مکانها و خدماتی که در آن ها ارائه می گردد انجام شود
در کل می توان به این نکته اشاره کرد که با معرفی وکلا به افراد و الزام آن ها حداقل به داشتن یک وکیل یا مشاور حقوقی و دیدن آثار مثبت آن توسط افراد اجتماع هم بتوان مشکل اشتغال ، مشکلات پرونده های زیاد در دادگستری را حل کرد و هم میل و اشتیاق افراد را به رابطه داشتن با وکیل بالا برد که خود می تواند در هدف این پروژه یعنی نقش وکلاء در بالا بردن سطح حقوق شهروندی با رابطه ای که افراد برقرار می کنند و تشویق آن ها بر دانستن حق و حقوق خود موثر باشد . با وصف اهمیت موضوع و ملاحظه فلسفه برخورداری از وکیل ، مراجعه به وکیل در جامعه به صورت حداقلی است که به منظور تامین این حق شهروندی مهمترین راهکارهای کوتاه مدت این امر عبارتند از :
.
-
ضرورت ساماندهی و تبیین نقش وکلا در جامعه
.
کم اطلاعی جامعه از مزایای مراجعه به وکیل و عمومی تلقی کردن آن ، از مهمترین و اساسی ترین مواردی است که موجب مراجعه حداقلی مردم به وکیل شده است . در واقع ، هرچند اصل نیاز به وکیل یک اصل مسلم و غیر قابل انکار است اما در خیلی از پرونده ها ملاحظه می شود ، با اینکه حق با مدعی بوده است ، اما متاسفانه به دلیل عدم مراجعه به وکیل حق وی تضییع شده است . برای جلوگیری از این مشکل قبل از به وجود آمدن اختلاف استفاده به هنگام از مشاوره حقوقی یک وکیل می تواند تا حدود زیادی باعث جلوگیری از اختلاف و قضایی شدن آن شود اما آمار استفاده از این راهکار در کشور ما در نازلترین درجه قرار دارد .
.
-
فرهنگ سازی مراجعه به وکیل
.
متاسفانه آنچه که فرهنگ عمومی جامعه از وکیل توقع دارد با نقشی که قانون برای وکیل تعریف کرده و وی را مستحق حق الوکاله می داند فاصله زیادی دارند . توضیح اینکه طبق مقررات مورد عمل و جاری ، تعهد وکیل در مقابل موکل تعهد به وسیله و سعی و تلاش در احقاق حقوق حقه موکل می باشد ؛ ولی متاسفانه فرهنگ عمومی جامعه توقع تعهد به نتیجه را از وکیل دارد . همین فاصله فکری ما بین تصورات وکیل و موکل از مقوله وکالت موجب شده که مردم به وکلایی که در ابتدای راه ، واقعیت های قانونی پرونده را به موکل گوشزد می کنند کمتر مراجعه نمایند ؛ ضمن اینکه همین ذهنیات نادرست منجر خواهد شد بعضا افراد انتظاراتی دون شان وکیل را مطرح کنند
حال با توجه به اینکه برخوردار شدن آحاد جامعه از وکیل از حقوق اساسی شهروند است راهکارهای نهادینه کردن آن در جامعه به شرح زیر پیشنهاد می گردد :
.
الف ) پرداختن به حق شهروندی استفاده از وکیل در رسانه ملی و رسانه های گفتاری و شنیداری و تبیین مزایای استفاده از آن برای شهروندان
ب ) استفاده از ظرفیت های سازمانی قوه قضاییه و کانون های وکلا جهت برخورداری مردم از حق داشتن وکیل به عنوان یکی از حقوق شهروندی
ج ) تصویب قوانین و مقررات مرتبط و تسهیل زمینه های قانونی استفاده از وکیل مانند سایر کشور های دنیا که تعقیب و طرح بخشی از دعاوی متوقف به حضور وکیل است .
.
کیفی نمودن خدمات حقوقی توسط وکلای دادگستری
.
با ایجاد و شکل گیری رابطه حقوقی بین وکیل و موکل وکیل وظیفه دارد با رائه خدمات مطلوب حقوقی حقوق موکل خود را تضمین کند ؛ چرا که در اینجا لازمه احترام به حقوق شهروندی تنها برخوردار بودن مردم جامعه از خدمات یک وکیل نیست بلکه مهم تر از آن این حق شهروندی اشخاص است که ایجاب می کند کلیه آحاد جامعه از مشاوره و وکالت یک وکیل متبحر و متخصص در موضوع اختلافی برخوردار شوند .